مدیریت سود در بورس چیست؟ هر آنچه که باید بدانید

مبحث مدیریت سود در سالهای اخیر از زوایای مختلف توسط محققان حسابداری مورد توجه قرار گرفته است. بخصوص بعد از شنیدن خبرهایی دربارهی انجام موارد خلاف قاعده و عرف در حسابداری و به دنبال آن اعلان ورشکستگی شرکتهای بزرگ تجاری، مدیریت سود نزد استفاده کنندگان از اطلاعات مالی به ویژه سهامداران اهمیت بیشتری پیدا کرده است. به این دلیل که بعد از آشکار شدن اعمال مذکورغالباً ارزش سهام شرکت در بازار کاهش یافته و در حالت افراطی منجر به ورشکستگی واحد تجاری گردیده است. در اینجا به چند نمونه از این اثرهای خلاف قاعده و عرف اشاره میگردد؛
الف) ورشکستگی شرکتهای بزرگ تجاری از قبیل انرون، آدلفیا، ورلد کام، گلوبال کراسینگ و تایکو به دلیل اعمال مدیریت سود در حجم وسیعی اتفاق افتاده است. ورشکستگی شرکت انرون را اولین شکست بزرگ مالی در قرن اخیر و بزرگترین شکست در تاریخ اقتصادی دنیا از بدو تأسیس واحدهای تجاری بزرگ دانستهاند. ارزش سهام این شرکت در اواسط سال 2001 به شدت شروع به کاهش نمود و در دسامبر همان سال این شرکت رسماً اعلام ورشکستگی نمود و در این میان، سرمایهگذاران، بازار سرمایه و دنیای اقتصاد را مات و مبهوت نمود. موضوع به قدری مهم بود که در کنگره آمریکا مورد بحث قرار گرفت و مدیران ارشد شرکت و حسابرسان آن تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند.
ب) در سال 1988 پس از یک انتظار طولانی جهت ارائه صورتهای مالی، شرکت سان بیم در رابطه با عملکرد مربوط به سال 1977 اختلافی در حدود 65% بین سود واقعی و سود گزارش شده خود اعلام داشت. این شرکت افزایش حیرت انگیز سود در سال 77 را ناشی از انعکاس غیر واقعی مخارج حاصل از تجدید ساختار در سال 1966 و همچنین شناسایی نابهنگام درآمدها اعلام کرد.
ج) در سال 1988 ارزش بازار سهام شرکت سای بیس بیش از 20% کاهش یافت. این امر هنگامی اتفاق افتاد که اقدام مدیران مبنی بر گزارش گمراه کننده و غیر واقعی میزان فروش شرکتهای تابعه ژاپنی افشا گردید. در قرارداد فروش عنوان شده بود که مشتریان میتوانند نرم افزارهای خریداری شده را بعداً و بدون پرداخت جریمه عودت دهند. همانطور که ملاحظه میگردد باز هم همانند موارد قبلی دستکاری سود عامل اصلی تمام مشکلات محسوب میشود.
تعریف دقیق تر مدیریت سود در بازار بورس و فارکس
مدیریت سود در ادبیات حسابداری از موضوعات نسبتاً تازه و مورد توجه مدیران است که از ابتدای قرن بیستم با انجام تحقیقات مختلفی توسط صاحبنظران این رشته در خارج از کشور مطرح شده است. هر یک از تحقیقات از ابعاد خاصی و با عبارات متفاوتی نظیر دستکاری سود، هموارسازی سود و در نهایت مدیریت سود به موضوع پرداختهاند.
با بررسیهای انجام شده در ادبیات دانشگاهی و حرفهای، از مدیریت سود تا کنون تعریف واحدی صورت نپذیرفته است و از دیدگاههای مختلف تعاریف متعددی بیان شده که به چند مورد مهم اشاره میشود؛
طبق تعریف شیپر مدیریت سود عبارت است از گزارشگری مالی جانبدارانه و همراه با سوء گیری که بر اساس آن مدیران از روی تعمد و با تصمیم قبلی، در فرایند تصمیمگیری مالی مداخله میکنند تا برخی منافع خاص را عاید خود سازند.
هیلی و واهلن تعریف زیر را از مدیریت سود ارائه کردهاند: «مدیریت سود زمانی اتفاق میافتد که مدیران از قضاوتهای شخصی خود برای گزارشگری مالی استفاده میکنند و در نتیجه در ساختار مالی تغییراتی به وجود میآید. این تغییرات در گزارشگری مالی موجب گمراهی افراد ذینفع در بارهی عملکرد بنگاه اقتصادی میگردد و یا روی پیامدهای ناشی از قراردادهای واحد تجاری که به ارقام حسابداری گزارش شده وابسته است، اثر میگذارد»
گوردن و همکاران در سال 1996 نیز نوشتند: «اگر زمانی مدیران روش خاصی از روشهای حسابداری را برگزینند و نوسانات سودهای گزارش شده کاهش یابد، نتیجه هموار سازی یا مدیریت سود است. آنها همچنین متذکر میشوند که مدیران در حدود قدرتشان که ناشی از آزادی عمل در چارچوب اصول و روشهای پذیرفته شده حسابداری است میتوانند:
الف) روی سود گزارش شده اثر گذارند.
ب) روی نرخ سود شرکت اثر گذارند
دیگئورگ، مدیریت سود را به عنوان نوعی دستکاری مصنوعی سود توسط مدیریت جهت حصول به سطح مورد انتظار سود برای بعضی تصمیمات خاصی (از جمله برآورد روند سودهای قبلی برای پیشبینی سودهای آتی) تعریف میکند. به نظر ایشان، در واقع انگیزه اصلی مدیریت سود، مدیریت تصور سرمایهگذاران در مورد واحد تجاری است.
1) کنترل اقلام تعهدی و
2)انتخاب رویههای حسابداری تعهدی میباشد.
فرمول ساده محاسبه ی مدیریت سود در بازار فارکس و بورس
لازم به یادآوری است که منظور از اقلام تعهدی (معوقات) اختلاف بین سود و وجوه نقد حاصل از عملیات میباشد. اقلام تعهدی از دو بخش اقلام تعهدی اختیاری و اقلام تعهدی غیر اختیاری تشکیل یافته است. در حالیکه اقلام تعهدی غیر اختیاری به واسطه مقررات، سازمانها و عوامل خارجی محدود هستند، اقلام تعهدی اختیاری، قابل اعمال نظر توسط مدیریت هستند. بنابراین جزء اختیاری اقلام تعهدی به عنوان شاخصی در جهت کشف مدیریت سود در واحدهای تجاری، در مطالعات حسابداری به کار گرفته شده است.
نخست رویکرد اقلام تعهدی را مورد بررسی قرار میدهیم. اقلام تعهدی عبارت است از برخی از درآمدها و هزینهها که در صورت سود و زیان آورده میشوند ولی در صورت جریان وجوه نقد نشان داده نمیشود. اقلام تعهدی خود به دو دسته اقلام تعهدی اختیاری و غیراختیاری قابل تقسیم میباشند.
اقلام تعهدی اختیاری عبارت از اقلام تعهدی که مدیریت میتواند کنترلهایی را روی آنها اعمال نماید. برای شرح این که این اقلام چگونه ممکن است در مدیریت سود مورد استفاده قرار گیرند از رابطه ذیل استفاده میکنیم: سود خالص = جریان وجه نقد ناشی از عملیات + (-) خالص اقلام تعهدی رابطه فوق میتواند به این صورت نیز ارائه شود:
سود خالص = جریان وجه نقد ناشی از عملیات + (-) خالص اقلام تعهدی غیر اختیاری + (-) خالص اقلام تعهدی اختیاری
هزینههای استهلاک: هزینه استهلاک سالانه از روش استهلاک شرکت و برآورد آن از عمر مفید منتج شده است. طبق این روش، هزینه استهلاک یک قلم تعهدی غیراختیاری است.
افزایش در خالص حسابهای دریافتنی: فرض کنید که این افزایش ناشی از کاهش ذخیره مطالبات مشکوکالوصول است که در اثر کسری برآورد ذخیره نسبت به سالهای قبل ایجاد شده است. این قلم تعهدی اختیاری است چون مدیریت قدرت مانور زیادی بر روی مقدار آن دارد. دلایل دیگر برای این افزایش میتواند شامل خطمشیهای اعتباری فراوان شرکت، باز گذاشتن دفاتر بعد از سال مالی و یا افزایش در حجم داد و ستد شرکت باشد. دو مورد اولی از این اقلام، تعهدی اختیاری و مورد سوم، غیر اختیاری میباشد.
مدیریت سود دهی و صورت های مالی
بنابراین، دلایل متعددی در مورد افزایش حساب های دریافتنی میتواند وجود داشته باشد. یک محقق که صرفا به دنبال دست یافتن به صورت های مالی قابل مقایسه میباشد، بعید است که دلیل یا دلایل خاص این افزایش را دریابد و یا اینکه پی ببرد که این افزایش اختیاری یا غیراختیاری و یا در اثر هر دو قلم اختیاری و غیر اختیاری میباشد. علیرغم این موضوع، روشن است که مدیری که میخواهد سود خالص گزارش شده را از طریق افزایش اقلام تعهدی حسابهای دریافتنی افزایش دهد، ابزارهای زیادی در دسترس دارد.
افزایش موجودی: فرض کنید که این افزایش ناشی از تولید موجودی طی دوره باشد که در اثر ظرفیت اضافی تولید ایجاد شده است. دلیل آن این است که هزینههای سربار ثابت را در بهای موجودیها منظور کنیم به جای اینکه آنها را جزء هزینههای دوره تحت عنوان انحراف ظرفیت نامطلوب ارائه نماییم.
کاهش در حسابهای پرداختنی و بدهیهای تعهدی: فرض کنید که این کاهش ناشی از برخورد بسیار خوشبینانه شرکت در برآورد و هزینههای خدمات پس از فروش نسبت به سالهای قبل باشد یا علاوه بر آن، این کاهش میتواند در ارتباط با اقلامی باشد که رفتار دوگانه دارند مانند اقلام احتمالی به جای اقلام تعهدی. بنابراین میبینیم که قدرت مانور وسیع در مورد اقلام تعهدی اختیاری در حسابهای پرداختنی وجود دارد.
نکته اصلی این است که مدیر برای مدیریت سود خالص گزارش شده در چارچوب قوانین و استانداردهای حسابداری آزادی عمل وسیع دارد همانطور که مشاهده کردید تمامی تکنیکهای ذکر شده به غیر از باز گذاشتن دفاتر بعد از سال مالی در محدوده استانداردها و قوانین میباشد بنابراین حتی حسابرسان نیز نمیتوانند در صورت پی بردن به آنها با مدیریت مخالفت کنند.
رویکرد دوم در مورد مدیریت سود، تغییرات اختیاری در رویههای حسابداری میباشد به عنوان مثال استفاده از روش خط مستقیم در مقابل روش نزولی برای محاسبه ارزش استهلاک.
تغییرات در روشهای حسابداری در مقایسه با اقلام تعهدی ابزار مفیدی برای مدیریت سود فرصتطلبانه نیستند. دلایل آن عبارتند از: تغییرات در روشها و رویههای حسابداری باید در گزارش مالی سالیانه گزارش گردند.
اصل ثبات رویه اغلب روش ویژهای برای جلوگیری از این تغییر میباشد بنابر این تغییرات در رویههای حسابداری روشی غیر قابل انعطاف در مدیریت سود تلقی میگردد.
بررسی نهایی مدیریت سود در بازار فارکس
به طور کلی مدیریت سود به عنوان اقدامات آگاهانه به عمل آمده توسط مدیریت جهت رسیدن به اهداف خاصی در چارچوب رویههای حسابداری تعریف میشود. مدیریت نسبت به سایرین به اطلاعاتی دسترسی دارد که برای افراد دیگر قابل دسترسی نیست. در صورتیکه مدیران با استفاده از مدیریت سود قصد انتقال اطلاعاتی را داشته باشند که معرف واقعیات و ارزش واقعی واحد تجاری باشد، نمیتوان ایرادی برآن وارد دانست، اما نگرانی زمانی ایجاد میشود که هدف مدیران از مدیریت سود به عنوان عاملی برای گمراهی استفاده کنندگان از اطلاعات مربوط به عملکرد شرکت باشد.
مدیریت در انتخاب برخی از رویههای حسابداری اختیار عمل دارند. طبیعی است انتظار داشته باشیم که مدیران روشهایی را انتخاب میکنند که منافع و مطلوبیت آنها را حداکثر کند و یا باعث افزایش ارزش سهام شرکت شود.در مدیریت سود دو رویکرد قابل تصور است، که عبارتند از:
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.