روانشناسی سرمایه گذاری و تحلیل رفتار سرمایه گذاران

مالیه رفتاری در تشریح چگونگی رفتار برخی گروه های سرمایه گذار نیز موفقیت هایی داشته است، به ویژه در مورد نحوه تشکیل پرتفوی و چگونگی معاملات سرمایه گذارن درطول زمان با توجه به گسترش بازار سرمایه و استقبال روز افزون مردم به این بازار، این مطالعات در آینده اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد . در این قسمت برخی شواهد در مورد رفتار سرمایه گذاران و توضیحات رفتاری آن ارایه می شود.
در متنوع سازی ناکافی شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد سرمایه گذاران پرتفویشان را بسیار کمتر از چیزی که مدلهای هنجاری توصیه می کنند، متنوع می سازند. مطالعات انجام شده در این زمینه نشان می دهد که بیشتر سرمایه گذاران تمایل دارند که در سهام منتشر شده کشور خودشان سرمایه گذاری کنند. این رفتار سرمایه گذاران به تورش خانگی معروف است.
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد اشخاص از شرایط مبهم، یعنی شرایطی که قادر به تعیین توزیع احتمال رخدادها نیستند، بیزارند . در چنین شرایطی سرمایه گذاران، فاقد اطلاعات مورد نیازشان هستند . از طرف دیگر، اشخاص تمایل به قرار گرفتن در شرایط و وضعیت هایی دارند که با آن آشنا هستند، در این چنین شرایطی، احساس می کنند نسبت به دیگران در موقعیت برتری برای ارزشیابی پدیده ها هستند.
گریز از ابهام و تمایل به شرایط آشنا، فهم و درک متنوع سازی های ناکافی را ساده می کند. سرمایه گذاران، بازار سهام ملی را نسبت به بازار سهام خارجی، سهام شرکت هایی را که از نظر مکانی به آنها نزدیک تر هستند نسبت به سهام شرکت هایی که از آ ها دورتر هستند و سهام شرکتی را که در آن کار می کنند نسبت به سهام سایر شرکت ها، به دلیل گریز از ابهام و تمایل به شرایط آشنا، ترجیح می دهند.
بنابراین، سرمایه گذاران به خاطر جذاب بودن سهامی که آشنا به نظر می رسند، بیشتر منابع خود را در چنین سهامی سرمایه گذاری می کنند و در نتیجه پرتفوی آنها نسبت به پیش بینی مدل های استاندارد-که میزان اعتماد سرمایه گذاران را به توزیع احتمال نادیده می گیرند غیرمتنوع به نظر خواهدرسید.
متنوع سازی با استفاده از قواعد سر انگشتی بنارتزی و تالر با انجام مطالعاتی یافتند که اشخاص با استفاده از قواعد سرانگشتی و ساده، پرتفوی خود را متنوع می کنند . به ویژه شواهدی را یافتند که براساس آن، به نظر می رسد اشخاص از استراتژی ساده 1/n تخصیص وجوه پس اندازشان به n گزینه سرمایه گذاری استفاده می کنند حجم بالای مبادلات یکی از صریح ترین پیش بینی های مدل های عقلایی سرمایه گذاری این است که میزان مبادلات در بازار خیلی کم خواهد بود.
ولی برعکس این پیش بینی، حجم مبادلات در بازارهای سهام، بسیار بالا است. به علاوه، مطالعات انجام شده در مورد اشخاص و نهادها نشان می دهد که هر دو گروه بیشتر از پیش بینی مدل ها ی عقلایی در بازار مبادله می کنند.
تاثیر مدیریت سرمایه بر روی سود دهی و موفقیت های مالی
شواهد نشان می دهد که اشخاص با انجام مبادلات زیاد، باعث کاهش بازدهی سرمایه گذاری های خویش می شوند. به عبارت دیگر، اگر معاملات کمتری انجام می دادند، بازده بالاتری را کسب می کردند. قسمتی از این کاهش بازدهی را می توان به علت و جود هزینه معاملات دانست ولی قسمتی از آن نیز به تصمیم گیری های ضعیف در انتخاب سهام مربوط می شود.
مطالعات انجام شده در این زمینه نشان داد که متوسط بازده ناخالص سهام خریداری شده، در طول یک سال پس از تاریخ خرید به میزان قابل توجهی کمتر از متوسط بازده ناخالص سهام فروخته شده، در طول یک سال پس از تاریخ فروش بوده است.
برجسته ترین توضیح رفتاری که در مورد حجم بالای مبادلات ارایه شده است، اعتماد بیش از حد است . به این ترتیب که اشخاص تصور می کنند اطلاعاتی که دارند آنقدر درست و دقیق است که براساس آن اقدام به معامله کنند، این درحالی است که درعمل، اطلاعات آنان ضعیف تر از آن است که این اقدام آنها را پشتیبانی کند.
گاهی اوقات وضعیت از این نیز بدتر می شود و سرمایه گذاران نه تنها به اشتباه تصور می کنند که اطلاعات زیادی دارند بلکه اطلاعات درست را نیز اشتباه تفسیر می کنند.
بنابراین، طبق فرضیه اعتماد بیش از حد، افرادی که اعتماد بیش از حد زیادتری دارند،معاملات بیشتری انجام می دهند و به علت وجود هزینه های معاملاتی و انتخاب های نا مناسب، بازدهی کمتری به دست می آورند بر اساس نتایج مطالعات ادین، مردان به علت داشتن اعتماد بیش از حد زیادتر نسبت به زنان، معاملات بیشتری انجام می دهند و بازده کمتری به دست می آورند.
بررسی و تحلیل رفتار سرمایه گذاران در بازار بورس
فرضیه بازار کارا بیان می کند، وقتی افراد خوش بین و غیرمنطقی یک سهام را می خرند، سرمایه گذاران منطقی آن را فروخته و زمانی که افراد بدبین و غیرمنطقی سهمی را می فروشند، سرمایه گذاران منطقی آن را می خرند.
در نتیجه ، حذف کردن تأثیر معاملات غیرمنطقی در قیمت بازار مؤثر است، در حالی که نظریه مالی معمولاً نشان می دهد که سرمایه گذاران منطقی در خنثی کردن اثر سرمایه گذاران عادی موفق نیستند . از دیدگاه نظری دور از ذهن است که سرمایه گذاران منطقی قدرت هدایت قیمت های بازار به ارزش های ذاتی ر ا داشته باشند .
برای مثال در یک مدل که هر دو گروه معامله گران بازخورد و سرمایه گذاران منطقی وجود دارند، سرمایه گذاران منطقی ترجیح می دهند که به جای تأثیر معامله گران، بازخورد را کاهش داده و با خریدن جلوتر از معامله گران بازخورد آن را تقویت کرده و از آنها سبقت بگیرند در یک مدل مربوط ، سرمایه گذاران منطقی انتظار دارند که مطلوبیت مورد انتظار خود را حداکثر کرده و هرگز به دنبال این نیستند که تأثیر سرمایه گذاران غیرمنطقی را خنثی کنند، زیرا آنها به صورت منطقی با ریسک ایجاد شده توسط سرمایه گذاران غیرمنطقی ارتباط دارند . چنانچه ریسکی که سرمایه گذاران غیرمنطقی تحمل می کنند، خنثی شود سرمایه گذاران دیگر هستند که باید آن را تحمل کنند.
انواع تریدر ها از نظر روانشناسی در بورس
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد دو دسته سرمایه گذار وجود دارد:
- معامله گران بازخوردپ
- سرمایه گذاران منطقی
معامله گران باز خورد کسانی هستند که به دنبال روندهای قیمت می روند و سرمایه گذاران منطقی کسانی هستند که در مسیر دیگر حرکت می کنند . سرمایه گذاران بر اساس چگونگی واکنش آنها نسبت به تغییرات روزانه، به دو گروه تقسیم شده اند.
سرمایه گذاران دو نوع واکنش داشتند، کسانی که برحسب عادت پس از دیدن این که قیمت ها در حال صعود هستند، خرید می کردند و سرمایه گذاران منطقی کسانی بودند وقتی که قیمت ها افزایش پیدا می کرد، می فروختند. سرمایه گذاران به ندرت بین این دو طبقه قرار می گرفتند.
سرمایه گذاران منطقی همیشه می توانند سهام بخرند به شرطی که سایر سرمایه گذاران تمایل به نگه داری سهام برای مدت طولانی نداشته باشند . هم چنین آنها ممکن است قادر نباشند در کوتاه مدت سهام خود را بفروشند برخی سهام ممکن است در موقعیتی هواخواه داشته باشد و فقط در بین هواخواهان معامله شود، در واقع هواخواهان هستند که قیمت سهام را تعیین می کنند.
در این حالت سرمایه گذاران منطقی می دانند که قیمت سهام به صورت بالا و خنده داری قیمت گذاری شده است و البته قادر نیستند از دانش خویش بهره گیرند.
از نگاه دیگر سرمایه گذاران را می توان از نظر پذیرش ریسک و شکل منحنی مطلوبیت به سه دسته تقسیم نمود:
روانشناسی سرمایه گذاران کم ریسک در بازار بورس
این افراد استراتژی محافظه کارانه دارند.مطلوبیت نهایی افراد ریسک گریز با افزایش ثروتشان کاهش می یابد، بنابراین هر فردی که منحنی مطلوبیت ثروت او مقعر باشد ریسک گریز است.یک شخص ریسک گریز ترجیح می دهد که یک بازده مطمئن به دست آورد و در حالی که شانس و اقبال مطرح باشد شرکت نخواهد کرد. تابع مطلوبیت این افراد به شکل زیر می باشد:
تریدر های ریسک پذیر در بورس چه کسانی هستند؟
این افراد استراتژی جسورانه دارند.طبق تعریف فرد ریسک پذیر کسی است که تابع مطلوبیت ثروت او به صورت محدب باشد،بنابراین برای این شخص مطلوبیت نهایی با افزایش ثروت افزایش می یابد و شخص همیشه در این حالت خواهان پذیرش ریسک است و دوست دارد شانس خود را آزمون کند.تابع مطلوبیت ثروت او به شکل زیر است:
افراد خنثی نسبت به ریسک های مالی
سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آنها را ریسک خنثی می نامند.این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن می دانند.تابع مطلوبیت چنین افرادی به صورت یک خط مستقیم است. رفتار ریسک خنثی اغلب در افرادی دیده می شود که بیش از حد ثروتمند هستند.
به طور خلاصه می توان عنوان کرد که بررسی ریسک پذیری و ریسک گریزی افراد از آن جهت اهمیت دارد که افراد همیشه و در تمام رفتارهایشان آن طور که مدل های اقتصادی فرض می کنند ریسک گریز نیستند بلکه زمانی هم هست که ریسک پذیر شده و از خطرات استقبال می کنند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.