بازده سهام چیست؟ هر آنچه که باید بدانید

بازده سهام یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب بهترین سرمایه گذاری است. تعیین بازده آتی به طور دقیق امکان پذیر نیست، بنابراین سهام داران هنگام سرمایه گذاری ریسک پذیرند و برای حداکثرکردن منافع خویش به دنبال پیشبینی بازده سهام هستند. به طوری که می توان گفت هدف اساسی سرمایه گذاران کسب سود و بازدهی است.
بیشتر سرمایه گذاران بالفعل و بالقوه در تحلیل مالی و پیش بینی جریانهای نقدی ورودی آتی به واحد تجاری و به تبع آن پیش بینی بازده سرمایه گذاری از اطلاعات حسابداری استفاده میکنند. با توجه به اینکه کلیه فعالیتهایی که شرکتها انجام میدهد معمولاً به سه دسته، فعالیتهای عملیاتی، فعالیتهای سرمایه گذاری و فعالیتهای تأمین مالی تقسیم میشوند. با وجود تفاوت هایی که این سه دسته فعالیت دارند، یک ویژگی مشترکشان این است که انجام آنها منجر به ورود و خروج وجه نقد شرکت می شود. به عبارت دیگر انجام این فعالیت ها از یک طرف مستلزم صرف وجه نقد (خروج وجه نقد) است و از طرف دیگر در آینده جریان های نقدی به شرکت وارد خواهند کرد.
بازدهی صندوق های سرمایه گذاری در سهام
در نتیجه تحقیقات و بحث های طولانی در خصوص علل ایجاد بازدهی اولیه غیرعادی عرضه ی اولیه در کوتاه مدت و بازدهی کمتر آن در بلند مدت فرضیه های مختلفی ارائه شده است. به هرحال در کنار علل مختلفی که برای این موضوع مطرح شده، موضوع عدم اطمینان و نبود تجربه ی تحلیل در سطح عموم مشارکت کنندگان، جایگاه خاصی دارد. فرضیه های مختلفی از جمله: فرضیه نفرین برندگان، فرضیه گواهی، فرضیه علامت دهی، فرضیه بازخورد بازار، فرضیه پرهیز از دادخواهی و فرضیه مد روز، سعی در توجیه این پدیده دارند.
هر یک از این فرضیه ها به علل وجود بازدهی غیرعادی سهام عرضه ی اولیه می پردازند که البته برای هر یک ادله ی نقض کننده نیز وجود دارد. چارچوب مفهومی تمامی این فرضیه ها که به منظور توجیه این پدیدهی فرمول بندی شده مبتنی بر عدم اطمینانی است که در فرایند عرضهی اولیهی سهام وجود دارد.
چارچوب مفهومی بر این اصل متمرکز شده که برای جبران این عدم اطمینان، نوعی زیر قیمت عرضه کردن به طور داوطلبانه اتفاق میافتد. از طرفی براساس فرضیه بازار کارا، نیروهای بازار باید زیر قیمت عرضه کردن داوطلبانه را برای رسیدن به قیمت تعادلی تصحیح کنند و البته در بلندمدت بازدهی این سهام از بازدهی بازار عقب افتاده و قیمت سهم برای رسیدن به تعادل نهایی خود را آماده میکند. بنابراین می توان گفت هر یک از این فرضیه ها موضوع منحصر به فردی را در بر ندارند و اگر مشترکات این فرضیه ها را درنظر بگیریم، تمامی این فرضیه ها باید در هم تلفیق شده و یک فرضیه ی اصلی در این حوزه حاصل شود.
با نگاه از دریچه ی مالی رفتاری به موضوع، پدیده ی عدم اطمینان در سهام عرضه ی اولیه باعث می شود واکنش سرمایه گذاران به اینگونه سهام از تفکر عقلایی به احساسی نزدیک شود. آنچه سهامداران در بازار سهام تجربه کرده اند، بازدهی بالای سهام عرضه ی اولیه است، بنابراین شهود نمایندگی سهامداران را به این سو میکشد، سهامی که جدیداً عرضه شده و از آن اطلاعات چندان کامل و شفافی در دست نیست در همان طبقهی سهام عرضهی اولیه قراردارد و باید بازدهی بالایی داشته باشد.
این موضوع در کنار تمایل عرضه کنندگان به عرضه ی زیرقیمت باعث ایجاد بازدهی غیرعادی کوتاه مدت می شود. بیش واکنش به خبر عرضه ی اولیه ی سهام و شهود نمایندگی دو علتی هستند که میتوان برای چنین پدیده ای مطرح کرد. در زیر به خلاصه ای از این فرضیه ها اشاره می گردد:
فرضیه بازدهی سهام نفرین برندگان
بیتی و ریتر و راک اساس توضیح خود را بر اطلاعات نامتقارن بین سرمایه گذاران گذاردند. سرمایه گذارانی که اطلاعات دارند، با خرید زیرقیمت به بازدهی دست مییابند. محققینی از جمله باری، جنینگ آگاروال و هانگ این فرضیه را به ترتیب با ارائه ی مدارکی از بازارهای تایوان و آمریکای لاتین تأیید کردند.
افلک گراوز برتن و پراساد، شافر الزامات شرایط پذیرش شرکت ها در بورس ها را دلیلی بر زیر قیمت عرضه کردن سهام دانستند که مؤیّد فرضیه نفرین برندگان است. در تقابل مطالب ارائه شدهی بالا، لام و یاپ و لیم وان جی فرضیه تأثیر شرایط پذیرش شرکت ها بر زیرقیمت عرضه شدن سهام را با شواهدی از بازار سنگاپور ردکردند.
فرضیه گواهی بر بازده سهام
بر طبق یافته های بوت و اسمیت ، بیتی گال واستیگلتز کارتر و مانستر بانک های سرمایه گذاری (تأمین سرمایه) و حسابرسان از طریق ایجاد عدم اطمینان در گزارش های خود، در زیر قیمت عرضه شدن سهام مؤثرند. سایر محققین از جمله جرالد لین، چیشتی و هامو فرضیه صدور گواهی را تأیید کردند. البته در مقابل، رایشد و تامسیزک مدارکی که فرضیه ی صدور گواهی را رد می کند ارائه دادند.
فرضیه علامت دهی در بازده سهام
گرینبلت، هوانگ ، ولچ ، آلن و فولها بر دلیل عرضهی عمومی زیر قیمت سهام را به عنوان ابزاری برای نشاندادن کیفیت بالا توسط شرکت ها مطرح کردند. شرکت ها از این طریق نشان می دهند سهام شان باکیفیت است تا بتوانند سهام دیگرشان را با موفقیت عرضه عمومی کنند.
سو و فلشر و حامد و لیم این فرضیه ها را با شواهدی از بازارهای چین و سنگاپور تأیید کردند. در عین حال تحقیقاتی که در رد این فرضیه ارائه شده بیش از تحقیقات مؤیّد این فرضیه اند. از جمله تالر و دی بونت، گارفینگل، مازوکا و لیلوا، اسپنلاب و تونکس این فرضیه را رد کردند.
فرضیه بازخورد بازار
جیگادش شواهدی ارائه داد که عرضه ی مجدد سهام، رابطه ای با زیر قیمت عرضه کردن سهام اول ندارد، بلکه اطلاعات منتشرشده درخصوص عرضه ی مجدد عاملی مؤثر است. در عین حال اسپنلاب و تونکس شواهدی که این فرضیه را تأیید نمی کرد ارائه دادند.
فرضیه اجتناب از طرح دعاوی
تینیک بیان میکند که شرکت ها سهام عرضه ی اولیه را زیر قیمت عرضه می کنند تا احتمال طرح دعاوی بوسیله ی سرمایه گذاران را کاهش دهند. به عبارت دیگر از عرضه ی زیر قیمت به عنوان بیمه ای در مقابل مسئولیت های قانونی استفاده می شود. از طرف دیگر دراک و وتسویپنس موضوع فرضیه ی اجتناب از طرح دعاوی را رد کردند. فرضیه مُدها. آگاروال و ریولی، ریتر علت پایین بودن بازدهی بلندمدت سهام عرضهی اولیه در مقایسه با بازدهی بازار را به علت اشتباه سیستماتیک در قیمت گذاری نمی دانند، بلکه اشکال را در واکنش سرمایه گذاران و ارزش گذاری بیش از حد در مورد این شرکت ها میدانند.
بنابراین براساس فرضیه ی بازار کارا، قیمت سهام عرضه ی عمومی اولیه باید به قیمت تعادلی برسد که این اتفاق در بلندمدت می رسد. به بیاندیگر پایین آمدن قیمت سهام در بلندمدت، نشان از ارزش گذاری بیش از حد در کوتاه مدت دارد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.