بازارهای مالی و سرمایه چیست؟ هر آنچه که باید بدانید

بازارهای مالی به طور کلی شامل دو دسته میباشند:
1) بازار سرمایه: بازار سرمایه جایی است که در آن خریداران و فروشندگان ابزارهای مالی بلندمدت یعنی ابزارهایی که سررسید آنها یک سال و بیشتر است را مبادله و دادوستد میکنند. از جمله اجزای بازار سرمایه میتوان به بازار سهام (بورس)، بازار رهنی، اوراق قرضه شرکت ها و اوراق بهادار دولتی اشاره کرد، که در ایران تنها بازار سهام و بازار اوراق بهادار دولتی وجود دارد.
2) بازار پول: در بازار پول ابزارهای اعتباری که برای کمتر از یک سال هستند، مبادله و دادوستد میگردند. از جمله اجزای بازار پول، اوراق خزانه دولتی، گواهینامه های پس انداز و گواهینامه های سپرده است.
بازار سهام (بورس) چیست؟
از بخشهای اصلی بورس اوراق بهادار، بازار سهام است که به اشکال مختلف در اقتصاد تأثیر دارد. از طریق این بازار است که شرکتها میتوانند با واگذارکردن سهام خود، سرمایهای را که نیازدارند از طریق وجوه سرمایهگذاران جمعآوری کنند. سهم عادی، حقوق مالکیت در شرکتهای سهامی را نشان میدهد.
بازار سهام توسعه یافته به معنای نقدینگی و نقدشوندگی بیشتر است که منجر به کاهش هزینه سرمایهگذاری خواهد شد. توان این بازار برای تولید و دراختیار قرار دادن فعالیتهای بنگاههای اقتصادی کمک شایانی را به سرمایهگذاران فردی و مؤسسهای در راستای شفافسازی اطلاعات، خواهد داشت تا با اطلاع و اطمینان بیشتری به انجام سرمایهگذاری رویآورند که این خود یکی از عوامل تعیینکننده ثبات سیاسی و اقتصادی خواهدبود.
خرید سهام سبب ایجاد احساس مشارکت در امور تولیدی و تجاری میشود که در کنار تجهیز و تخصیص مطلوب منابع، منجر به تقسیم مالکیتهای بزرگ در سطح جامعه میگردد و امکانِ داشتن حق رأی در اداره امور شرکت را برای سهامداران فراهم میکند.
گزارشگری مالی در بورس چیست؟
جذب پس اندازهای راکد و سوقدادن آنها به سوی واحدهای تولیدی و ایجاد امکانات برای مشارکت عموم مردم در توسعه صنایع و سهیم شدن در سود کارخانجات از اهداف اصلی بورس اوراق بهادار به شمار میرود. به طوریکه سازمان مذکور میتواند بهعنوان یک اهرم در کنترل نرخ تورم و افزایش نرخ سرمایهگذاری، نقش حساسی را در جامعه ایفا نماید.
بنابراین جهت نیل به این هدف سازمان مذکور باید بتواند اعتماد سرمایه گذاران را به سرمایه گذاری در بازار سرمایه جلب کند. این امر نیز تابع وجود یک بازار سرمایه شفاف و روشن است. شفافیت بازار سرمایه خود درگرو گزارشگری مالی درست و به موقع شرکتهای پذیرفتهشده در بورس است و بدون وجود چنین اطلاعاتی، استفادهکنندگان نمیتوانند فرصتها و خطرات سرمایهگذاری را به موقع تشخیص دهند .
گزارشات مالی محصول نهایی سیستم حسابداری بوده و بهعلت اهمیتی که برای استفادهکنندگان بهخصوص صاحبان سهام دارد روندی روبهرشد داشته و همواره مورد توجه انجمنهای مختلف حسابداری بودهاست. قبل از تشکیل کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SES) اغلب مؤسسات و واحدهای تجاری بهصورت داوطلبانه گزارشات مالی خود را تهیه و منتشر می کردند.
علت این افشاهای ارادی را میتوان جلب اعتماد عمومی، معرفی مؤسسه به عموم و سرمایهگذاران و در نهایت جلب سرمایه و سرمایهگذاران دانست. اما پس از بحران 1929 و پس از تأسیس کمیسیون بورس واوراق بهادار در سال 1933 گزارشگری مالی بهصورت یک الزام قانونی برای مؤسسات درآمد. در رابطه با الزامات گزارشگری مالی این نکته نیز حائز اهمیت است که علاوه بر الزامات کمیسیون بورس و اوراق بهادار الزامات دیگری نیز جهت گزارشگری مالی وجود دارد که به الزامات بازار معروفاند و عبارتند از الزامات بازار سرمایه و الزامات بازار کار.
پس از انقلاب صنعتی در اروپا، رفتهرفته اندیشه جدایی مالکیت از مدیریت (نظریه نمایندگی) مطرح شد و درنتیجه مالکان همواره نگران اندوختههای خود و مدیران نیز در اندیشه رفع نگرانی صاحبان بنگاههای اقتصادی بودند و برای اینکه مالکان را به طور پیوسته در جریان امور این بنگاهها قرار دهند به ارائه گزارشات مالی میپرداختند.
به این ترتیب ساختار جدید مالکیت و مدیریت، دامنه مسئولیت حسابداری را افزایش داارائه گزارشهای مالی را براساس نیاز استفادهکنندگان ضروری ساخت.
بنابراین گزارشگری مالی فراتر از آنکه گزارش مالی صرف باشند، وسیلهای برای برقراری ارتباط بین شرکتها و صاحبان آنها تلقی میشود.
از دیرباز موضع شرکتها در مورد گزارشگری مالی این بوده که اطلاعات را در کمترین حد ممکن منتشر کنند تا از اعطای فرصت بهرهبرداری بیشتر به رقبا جلوگیری شود. بنابراین در رابطه با گزارشگری مالی همواره دو چالش بزرگ پیش روی مدیران واحدهای تجاری وجود داشته که یکی از آنها چگونگی برقراری تعادل بین شفافیت گزارشات مالی و عدم ارائه بیش از حد اطلاعاتی بوده و دیگری اینکه اطلاعات به چه میزان، برای چه کسانی و در چه مواقعی باید منتشر شود.
اهداف گزارشگری مالی چیست؟
طبق نظر هیأت استانداردهای حسابداری مالی (FASB) یکی از اهداف گزارشگری مالی فراهمساختن اطلاعاتی پیرامون وضعیت مالی، عملکرد و انعطافپذیری مالی واحد تجاری است و هدف دیگر پاسخگویی مدیران به سرمایهگذاران و مالکان است تا معلوم شود که آیا مدیران بابت منابعی که به صورت امانت به آنان سپرده شده کوتاهی کردهاند یا خیر.
همچنین طبق نظر هیأت استانداردهای حسابداری مالی، گزارشگری مالی منحصر به تهیه و ارائه صورتهای مالی نیست بلکه سایر طرق ارائه و تفسیر اطلاعات را که به طور مستقیم یا غیر مستقیم با اطلاعات مالی ارتباط دارد را نیز دربر میگیرد و صورتهای مالی تنها بخشی از گزارشگری مالی است.
صورتهای مالی شامل ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت گردش وجوه نقد و همچنین یادداشتها و جداولتکمیلی است که هر یک از این صورتها بهتنهایی نمیتواند کلیة اطلاعات لازم جهت تصمیمگیری را فراهم سازد بلکه به صورت سیستمی اطلاعات لازم را در اختیار استفادهکنندگان قرار میدهد چون هر یک جوانب متفاوتی از معاملات را منعکس می کند. اگرچه هر کدام اطلاعاتی را فراهم میکنند که با بقیه متفاوت است اما هیچکدام از آنها بهتنهایی در خدمت تنها یک مقصود قرار ندارند.
در سدة 19 میلادی در انگلستان الزامات قانونی جهت تهیه و تنظیم اطلاعات مالی بیشتر بر ترازنامه ناظر بود چون آن را فراهم کنندة اطلاعات پیرامون داراییها بهعنوان پشتوانه واحد تجاری و بهعنوان شاخص فعالیتهای واحد تجاری میدانستند. اما هرچه به پایان سدة 19و اوایل سدة 20 میلادی نزدیک میشویم تأکید بر صورت سود و زیان را نیز شاهدیم یعنی تجربه نشانداده که تنها ترازنامه جهت تصمیمگیری مفید نیست بلکه صورتهای مالی به صورت یک مجموعه میتوانند مفید واقع شوند.
چارچوب مفهومی گزارشگری مالی
چارچوب مفهومی گزارشگری مالی به سه دلیل ضروری است:
اول، چارچوب مفهومی همچون یک اساسنامه راهنمای استانداردگذاران قرار میگیرد. هیأت استانداردهای حسابداری مالی (FASB) چارچوب مفهومی گزارشگری مالی را به شرح ذیل تعریف می کند. «مجموعهای منسجم از مبانی و اهداف مرتبط که میتواند به استانداردهای سازگار منتهی شده و ماهیت، عمل و حدود صورتهای مالی را مقرر نماید».
استانداردگذاران به هنگام تدوین استانداردها به اهداف، مبانی و مفاهیم مذکور در چارچوب مفهومی توجه نموده و بر اساس آن استانداردها را تهیه میکنند. اگر چارچوبی را که استانداردگذاران سرلوحه کار خود قرار می دهند دارای انسجام و سازگاری درونی باشد، آنگاه میتوان امیدوار بود که نتیجه کار (استانداردهای گزارشگری) نیز از همان ویژگیها برخوردار است.
دوم، چارچوب مفهومی میتواند راهنمای کارورزان نیز باشد. نحوه عمل حسابداری همواره با تغییرات محیطی تغییر میکند بنابراین حسابداری همواره متأثر از رویدادهای جدیدی است که در لحظه ایجاد، استاندارد خاصی برای آنها وجود ندارد و کارورزان به هنگام رویارویی با آنها ناگزیرند راهحل عملی این موارد را بیابند که در این مواقع چارچوب مفهومی میتواند راهنمای عمل باشد. کارورزان با درنظرگرفتن اهداف و مفاهیم مذکور در چارچوب مفهومی، با اعمال قضاوت حرفهای و اتکای به منطق از میان راهکارهای مختلف، بهترین راهکار را بر میگزینند.
سوم، نقش و تأثیر چارچوب مفهومی بر پذیرش عمومی استانداردها است زیرا استانداردی که مورد پذیرش عموم نباشد محکوم به فنا است. بنابراین اگر کارورزان بدانند که استانداردها متکی بر چارچوبی مفهومی است احساس آرامش میکنند و در برابر آنها مقاومت کمتری از خود نشان میدهند.
گزارشگری محافظه کارانه
انعطافپذیری مالی معمولاً در زمینه تصمیمات مالی مطرح است. مواردی همچون تصمیمات مربوط به مدیریت وجوه نقد، پسانداز، توزیع سود، نحوهی تأمین مالی، سرمایهگذاری و مانند آنها را میتوان نمونههایی از اینگونه تصمیمات مالی بیانکرد. گزارشگری محافظه کارانه، بر تصمیمات مالی شرکتها به خصوص حساسیت جریان نقد سرمایهگذاری اثر میگذارد.
رویههای محافظهکارانه عامل مؤثری بر فعالیت های مالی و تصمیمگیری بهشمار میروند. بر این اساس، بررسی رابطه بین محافظهکاری حسابداری و تصمیمات مالی شرکتها از اهمیت زیادی برخوردار است. محافظهکاری حسابداری با تسهیل نظارت سرمایهگذاران و اداره بهتر امور، خوشبینی مدیران را نسبت به عملکرد مالی شرکت محدود می کند.
اگر محافطهکاری حسابداری موجب افزایش نظارت سرمایهگذاران شود، در این صورت آنها باید تمایل بیشتری به سرمایهگذاری داشته باشند؛ به گفتهای دسترسی شرکتها به منابع مالی بیشتر تسهیل خواهد شد. در این شرایط، انتظار بر این است که شرکتهایی با درجههای بالاتر گزارشگری محافظهکارانه، انعطافپذیری مالی بیشتری را تجربهکنند. این مباحث با دیدگاه قراردادهای کارآ همخوانی دارد.
از سوی دیگر، محافظهکاری حسابداری با انتخاب و بهکارگیری مستمر رویههای حسابداری منجر به گزارش خالص داراییها به ارزشی کمتر از ارزش اقتصادی خود خواهد شد و با ایجاد ذخایر پنهان، موجب ارائه کمتر سود در سالهای اولیه عمر دارایی و ارائه بیشتر سود در سالهای آتی میشود. محافظه کاری حسابداری از دیدگاه ترازنامهای، به شناسایی کمتر خالص دارایی ها منجرشده و از دیدگاه سود و زیانی به شناسایی بههنگام زیان در مقابل سود می نجامد.
آثار این ضعف در ترازنامه، ممکن است سبب کاهش تمایل سرمایهگذاران به سرمایهگذاری بیشتر شود. در این شرایط انتظار بر این است که شرکتهایی با درجه های بالاتر گزارشگری محافظه کارانه، انعطافپذیری مالی کمتری را تجربه کنند. این مباحث با دیدگاه تحریف سیستم های اطلاعاتی منطبق است.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.